پرنسس نازم الساپرنسس نازم السا، تا این لحظه: 8 سال و 29 روز سن داره

برای فرشته کوچولوی نازمون السا

یه جمعه سه نفره ...

      سلام نفس مامانی، خوشگل خانوم بابایی 2 هفته ای هست که روز تعطیلشونو از 5شنبه به جمعه تغییر دادن، آخه طی یه تصمیم اساسی برای ورزش، بابایی شبا استخر و پیاده روی تو برنامشونه و منم که عاشق شناااا ،به خاطر  شما نمیتونم تو طول هفته برم به همین خاطر قرار شد، ددی جمعه ها خونه باشن و شما رو نگه دارن تا من برم استخررررر ... خلاصه امروز که جمعه بود بابایی خونه بودن و بعد صبحانه برنامه پارک ریختیم که شما رو ببریم بگردونیم، عسل مامانم که عاشق تاب بازی و سرسره ... البته اول یه سر رفتیم شهرک صنعتی و بعدش پارک شیخ شهاب و از اونجا هم پارک محل خودمون ... و مادر بودن، زیباترین ش...
28 مهر 1396

فرشته نازم بزرگ شده ...

      سلام ماهی کوچولوی مامانی، این روزا خیلی خیلی شیرین تر و خوردنی تر شدی عزیز مامان، دیگه الان کاملا حرفای اطرافیان رو متوجه میشی و با اون اداهای شیرینت و صداهایی که از خودت در میاری که به خیال خودت حرف زدنه، جوابشون رو میدی، الان خیلی بیشتر از قبل بهم وایسته ای، وقتی تو جمع عای بزرگ وارد میشیم اوایلش فقط بهم میچسبی و از بغلم تکون نمیخوری اما یکم که میگذره یخت وا میشه و با بقیه سرگرم میشی. هنورم که هنوزه هر جا برم دنبالم میای و خیلی بیشتر از قبل وسایل خونه رو برای بازی بهم میریزی مخصوصا وسایل آشپزخونه، البته با این تفاوت که بعد از اینکه کار من تو آشپزخونه تموم شد و میخایم بیایم بیرون شما موظفی که هر چی رو که بیرو...
26 مهر 1396

خبرای عروسک کوچولو

      سلام جوجه کوچولوی مامانی، 2 ماهی هست که به وبلاگتون سر نزدم، دروغه بگم سرم شلوغ بوده ولی خب از یه طرف تنبلی و از طرفی هم چون اتفاق خاصی این دوران نیفتاده بود دلیل این کم کاریاست. و اما مشروح اخبار این دو ماه ... اولی عروسی خاله فرناز  و عمو امین 27 مرداد بود که ایشالله مبارکشون باشه و سالهای سال شاد و خوشبخت زندگی کنن. دیگه اینکه من اوایل شهریور یه سری لباس براتون سفارش دادم که 29 شهریور به دستم رسید . ماشالله چه مامان خوش سلیقه ای  خب دیگه چه خبرایی مونده؟؟؟ آهان راستی 31 شهریور دختر دختر عمه شبنم، ستیا جون هم به دنیا اومد، قدمش خیر و به سلامتی زیر سایه پدر و ...
25 مهر 1396

نفسم روزت مبارک

      سلام دختر ناز مامانی، خوشگل خانم، مامانی و بابایی به مناسبت روز دختر تصمیم گرفتن که برای فرشته نازشون یه ماشین شارژی به عنوان هدیه پیشکش کنن، در نتیجه مامانی از یه پیج که تو اینستا پیدا کرده بود یه مدل شیک و ناز و مامانی درست مثله خودت سفارش داد و قرار شد یک روز قبل از روز دختر یعنی 2شنبه به دستمون برسه که خوشبختانه همینطور هم شد. 3شنبه شب هم بابا جون زحمت کشیدن و یه کیک خوشمزه خریدن و به همراه دوستامون یعنی عمو وحید و خاله آیدا، عمو امین و خاله فرناز و عمو امیر و خاله شادی راهی پارک شدیم که هم شما اونجا ماشین سواری کنین و هم جشن کوچیکمونو اونجا بگیریم ... همونجا بدو ورود یه خانم کوچولوی ناز به اسم تارا که 3 ساله...
4 مرداد 1396

بوس بوس

      سلام نفس مامانی، امروز باز هم میخام از شیطونیا و  دلبری هاتون بنویسم ... چن وقتی میشه که وقتی میگم السا بوس بوس یا السا بیا مامانیو بوس کن بار اول لپ خوشگلتو میاری جلو که من ببوسم، بعدش وقتی من لپمو نشون میدم میگم مامانی رو بوس کن لباتو میذاری رو لپم ولی خب ماچت صدا نداره فعلا  موقع غذا خوردن که مکن دستمتال کاغذی دستمه تا لب و دهنتو تمیز کنم، همش سعی میکنی از دستم بگیری و وقتی هم دستمال رو دستت میدم، بعد هر قاشق غذا خوردن  ذستمال رو لب و صورت و دماغ و حتی زیر گردنت میکشی دققا جاهایی که من تمیز میکنم، منم هر یار تشویقتون میکنم و آفرین میگم و دست میزنم، اینجوری شده که الان خودت بعد عر قاشق غذا خور...
26 تير 1396

شیرین زبونی عسلم

      سلام خوشگل مامانی، الان دیگه به قدری بزرگ شدی که هم رفتار و هم حرفای اطرافیان رو متوجه میشی و در عین حال منظورت خودت رو هم به ایماو اشاره میرسونی، از 14 ماهگی به بعد هم استقلال طلب شدی و اگه کاری برخلاف میلت انجام بشه و یا از کاری که دوست داری منعت کنیم خیلی شدید مخالفتتو نشون میدی، جیغ میزنی و دو تا دستتو میبری بالا و خودتو میزنی زمین و تند و تند 4دست و پا راه میری و سرتو هم هی به چپ و راست تکون تکون میدی و اگه بخایم برای آروم کردنت بغلت کنیم، بغلمون نمیای و خودتو تو بغلمون انقد کج و کوله میکنی و پیچ میدی که محکم نگیریمت از دستمون میفتی، و از گریه کبود میشی ... ولی سریع با یه چیز دیگه مشغولت میکنیم تا یادت بره ولی...
14 تير 1396

اولین آب بازی دختر شیطون بلام

      سلام عزیز مامانی، امروز مامانی یهویی یادش افتاد که پارسال برای شما یه استخر بادی گرفته بودم و سریع آوردمش و همراه بابابزرگی بادش کردیم و بردم تو حموم و پر آبش کردم و آماده شد واسه یه آب بازی جانانه ... قربون اون خنده ها و شیطونی هات ...       ...
15 ارديبهشت 1396

باز کردن در یخچال

      سلام فرشته کوچولوی من، دختر نازم بالاخره بعد از رفت و آمد به آشپزخونه و بررسی وسایل و کلی شیطونی ... نوبت به باز کردن در یخچال رسید، ماشاءالله دخترم رور به روز کنجکاوتر و شیطون تر از دیروز میشی ...   <div id="14934036184841919 style=" text-align:center"="">   ...
5 اسفند 1395